اتللو، فردی سیاهچرده است که به تازگی با «دزدمونا»، یک زن ونیزی زیبا و ثروتمند که بسیار جوانتر از او است، برخلاف میل باطنی پدر دزدمونا، ازدواج کرده است.
اتللو ریاضی دان است و با تدبیر و ذکاوت خود، در جنگ، فرمانده ارتش ونیز میشود و همین حسادت رقیب او یعنی یاگو، که افسر بیرقدار او بود، را برمیانگیزد و علیه اتللو فتنه هایی به پا میکند؛ به طوری که در ابتدا همسر اتللو یعنی دزدمونا را در نظر پدرش بدنام میکند و سپس تلاش میکند تا انگ خیانت به دزدمونا بزند و موفق میشود عشق خالص دزدمونا نسبت به اتللو را زیر سوال ببرد.
در انتها هم اتللو در دام این فتنه ها میافتد و زندگی خود را کامل میبازد و پس از آن که همسر محبوب خود را میکشد به زندگی خود نیز پایان میدهد.
در این نمایشنامهی شکسپیر هم مانند هملت، مکبث، شاه لیر و … پس زمینه قدرت و تلاش برای داشتن آن به وضوح دیده میشود.
این نمایشنامه همچنین نشان داد که چگونه فتنه یک بدذات میتواند مردان دلیر و شریف و زنان پاکدامن را تا بدین اندازه به قعر فلاکت و نابودی بکشاند.
نمایشنامه «اتللو» به دلیل پرداختن به موضوعهایی مانند عشق، حسادت و نژاد، همچنان جایگاه ممتازی در میان آثار شکسپیر دارد و تاکنون اقتباسهای بسیاری از آن انجام شده است.》
حسینی افزود:《در پایان خوانش نمایشنامه، در مورد مضمون اثر و مفاهیم و زیر متن و شخصیتهای آن تبادل نظر صورت گرفت.》
در پایان حسینی، در ارتباط با جلسههای نمایشنامهخوانی توضیح داد :《تاکنون بیست و دو جلسه نمایشنامهخوانی برگزار گردیده و اثرهای نمایشنامهنویسهای متفاوتی از سرتاسر دنیا در این جلسهها مورد خوانش و بررسی قرار گرفتهاند.》